پای بر گرده امیال ،
تمرین طاقت و ارادت را گاه چنان بست نشسته ام،
که گویی سالهاست به فرقه صوفیانم.
ممارستی بر عدم نیاز به تمامی خواهش های روز مره.
گرسنگی را به زانو در آوردن ،
سر آغازی است بر رام کردن تمامی هوس های درونی.
و نه شاید ،
که باید این حقیقت را همگان در یابند،
پیش از آنکه خود را سخت در بند یابند.
محرکی درونی به پیش می راندم و می گوید:
"از این پس هر آنچه بخواهی از آن توست.
هرآنچه را ،جز آنچه را که نباید"
کاش در یابم آنچه را باید
و هر آنچه را نباید....
پرسیدم دوست بهتر است یا برادر ؟ گفت دوست برادری است که انسان مطابق میل خود انتخاب می کند ....
سلام و خسته نباشید
خوبین شما ؟
من باران پاییزی هستم.. اومدم وبلاگم رو معرفی کنم
اگه افتخار بدین به منم سر بزنید و اگرم هم
لایق دونستید تبادل لینک
خوشحالم از آشنایی با شما و حضور در بلاگ اسکای
چه سخت در بندی در بند افکار گذشتگان رها را رها باید.
ُُکاش در یابم آ نچه را باید
و هر آنچه را نباید
کاش...
خواستنمان لحظه ای بیش دوام نمی آورد ...
خواستن هر چیزی که می خواهد باشد .
نگو نه !
این یک قانون است .
قانون !
این مراقبه به تمرین طاقت و ارادت از نخستین آنِ زیستن آغاز گشت... همان دم که به واسطه ی احتیاط محدودیتمان بقا را بر حیاتمان تضمین کردیم
شرط داخل پرانتز این مکاشفه تهی است من می دانم در هر چه بخواهم با این شرط هیچ نخواهم یافت...
باید ها و نباید ها به کوهی پشت ظاهر خردشان دلالت دارند
سپاس فراوان
شب خوش
نقطه
لطفا رأس منطق بیدارم کنید / به روز
سپاس
نقطه
پروندهی خودکشی منتشر شد...
بولتن دانشجویان و دانشآموختگان فلسفهی ایران
www.isphilosophy.com
چقدر به دلم نشست
چقدر احساس کردم که ادم نیستم
دورم
از همه چیز
سپاس... این شعر شاملو برای من مثل والوم عمل کرد...
روز خوش
نقطه
کاش در یابم آنچه را باید و نباید..
قشنگ بود. خوش حال می شم یه سری بهم بزنید.
سلام
دیگه خبری از ما نمیگیری
هر چند من یاد گرفتم از کسی انتظاری نداشته باشم
امیدوارم شاد باشی
تشکر فراوان
شب خوش
نقطه
hey u, out there in the cold getting lonely getting old can u feel me?
چه عجب!
خودتی؟ مدتها بود نیومده بودم. فکر نمیکردم اصلا زنده باشی!!!
دوباره شروع کردی.ایول
همین که زندهای خوبه