میلادی سرد ،
و بلند ، از قماش یلدا.
من از اینگونه زاده شده ام.
تلخی بادامی زیر دندان مادر در شب یلدا ،
و شوق زودگذر هندوانه ای سفید از پس ذهن پدر ...
با اینهمه جاده پیش رو را پس و پیش ، به پیش آهنگی در آمده ام.
و تحمل را آوازی چندین باره از سر خوانده ام.
که شاباش امشبم آری تنها امید است.
تنها امید است که می ماند تا سحر ،
و نقش فالگیر پیر را در بسترم بازی میکند .
چه خوش هم بستری از این مشتاقتر ،
که دالان ذهنم را تا صبح کف بینی می کند.
و تقاص نا امیدی های پیشین را نیم شب ،
بر پیکر عریانم خال کوب می کند.
شب تاریک است و بس طولانی اما ،
تا صبح دو سه شمع دیگر برای روشنایی کافی است
و از صبح به یارای خورشید تا به شبی دیگر،
زمین را زیر رو خواهم کرد،
از برای یافتن حقیقت....
پ.ن.: به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد تولد
زرد،
تلنگر سرد پاییزی است ،
بر پیکر نحیف گیاه .
و نوای خش خش ،
از این سپس از تبار خرد شدن برگ های خشکیده نیست،
زیر پای دلباختگان جوان ،
که تانگوی مرد فراشی است ،
با جاروی ترکه ای در بر ،
به یاد آورد جشن مهرگان نیاکان.
زرد تلنگر سرد پاییزی است
بر پیکر تمامی جانداران.
تا به سبز اندر آیی ،
در این بزم شبانه ،
نظاره گر در میانگان باش....
شکوفایی تمامی لاله ها، با تکبری خونین.
و از روی خودنمایی، برپایی سرخ اغلب شقایقها.
و تک و توک هدفی پوچینه ،
"واج آرایی قاف".
جویده شدن ،
زیر دندان بزهای کوهی،
پاداشی است ،
نمایشی این چنین را.
اگرچه تلخیم ،
لیک پا بر جا.
حدیثمان ،آری...
اعاده ایست از حیثیت تمامی سبزینه ها،
سبز باش،
هر چند هرزه پنداشته شوی از دید بزهای کوهی...
به باران مهر ، تن باید شست ،
ز هر چه زشت .
تقویم پیرار ،
جام جم امروز اطرافیان.
در راه بلوغ ،
از شبنم متبلور بر گلبرگ نیز ،
نبایست گذشت ،حتی...
تو نیز گهگاه بپرداز به خانه درون.
هر از گاه به خانه تکانی درون.